14 اردیبهشت 1397
رهبر من نور چشمان من است عشق او آیین و ایمان من است ذوالفقار حیدری در دست او طاعتش میثاق و پیمان من است سیدی از نسل پاك فاطمه(س) هم ز نسل شیر یزدان من است در ولایت وارث آل نبی (ص) جانشینی از امامان من است همچو مه تابد به قلب شیعیان نائب خورشید پنهان… بیشتر »
نظر دهید »
14 اردیبهشت 1397
گــــرچـــه مـــن ســـربـــاز هیـــچ و ســـاده ام ســـرخــــوشـــم مـــهــدی (عـــج) بـــود فــــرمــــانـــده ام گــــرچــــه شـــد فـــرمـــانـــده ام غـــائـــب ولـــی دلــــخـــوشـــم بــــر نـــائـــبـــش ســـیـــد عـــلـی بیشتر »
14 اردیبهشت 1397
قبل از تو دلم گلی کــــه نیکوست نداشت همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت از بــس که تــــو مـــاهی پدرم سیدعلی والله نمــی شود تــــــو را دوست نداشت بیشتر »
13 اردیبهشت 1397
آقاجان با یاد تو نشسته ام، در راهی که عبور کنی، میخواهم در آخرین غروب زندگی برجای پای تو نماز بگذارم؛ ای غریبه همیشه آشنای من، مهدی جان! بازگرد دیگر جانی نمانده است. جوانیمان رفت و نیامدی… الوعده الوفا… ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ… بیشتر »
13 اردیبهشت 1397
دل بیقرار نیست “ادا در می آوریم” چشم انتظار نیست “ادا در می آوریم” بر لب دعای ندبه… و دل غرق شهوت است این انتظار نیست “ادا در می آوریم” آقا محب واقعی ات در میان ما یک از هزار نیست “ادا در می آوریم” بیشتر »
13 اردیبهشت 1397
گویند دل اسیر همان شد که دیده دید این دل شنید وصف تو شد مبتلای تو هر صبح جمعه منتظرت ندبه می کند یابن الحسن کجاست محل لقای تو پرکرده های و هوی غیر فلک را ولی چه غم روزی رسد ز کعبه به عالم ندای تو اللهم عجل لولیک الفرج بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
عاقد دوباره گفت : وکیلم ؟ … پدر نبود ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود گفتند : رفته گل … نه گلی گم … دلش گرفت یعنی که از اجازه بابا خبر نبود هجده بهار منتظرش بود و برنگشت آن فصل های سرد که بی درد سر نبود ای کاش نامه ای ، خبری ، عطر چفیه… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
در جبهه ها تعاونی به نام تعاون محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون را تحویل می دادند و به جایش یه پلاک خوشگل می گرفتند. و بعد از اینکه می خواستند بروند خونه خودشان، می رفتند تعاون، پلاک رو تحویل می دادند و وسایل شخصیشان را تحویل می گرفتند. حدود شش… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
قرار بود طبق یه طرح عقب نشینی خونه ی یک مادر شهید که بچه اش مفقودالاثر بود تخریب بشه. قرار شد که با احترام ازشون بخواهیم که خونشون رو تخلیه کنند که تخریب کنیم. بالاخره رفتیم در خونشون و قضیه رو گفتیم. مادر در جواب به ما گفت : بچه ام برگرده فقط آدرس… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
دیدید وقتی می گیم تهرانی یعنی کسی که اهل تهرانه حالا اگه با همین دید به کلمه ی “چادری” نگاه کنید میشه معنی کرد:کسی که طرفدار چادره یا کسی که اهل چادره متاسفانه پیدا میشوند بعضی خانم هایی که “چادری” هستند اما “چادری”… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
هوا باراني است. نميدانم چرا ياد تو افتادم. ياد اشكهاي آخرين خداحافظيات كه در ميان پلكها پنهان شد. يادت هست اين مادرت بود كه رويت را بوسيد و تو را از زير نورانيترينها رد كرد؟ يادت هست چند قدمي برداشتي و با يك نگاه ديگر به مادر از آن كوچه گذشتي؟… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
سرما پسرک را کلافه کرده بود.سرجایش در جا می زد.ته تفنگ به زمین میخورد و قرچ،قرچ صدا میداد. ماشین تویوتا جلوتر ایستاد،احمد پیاده شد،تو مثلا نگهبانی اینجا؟؟؟ این چه وضعشه؟؟؟یکی باید مراقب خودت باشه!!!میدونی این جاده چقدر خطرناکه؟؟؟ دستهایش را توی هوا تکان… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
شهادت شهادت همه آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه اگه یه روز فرشته ها بگن چی می خوای ازخدا میگم به خواهش و دعا: شهادت شهادت همه آرزومه شهادت شهادت رویای ناتمومه یاد اون دلهای یه رنگ یادش بخیر یادش بخیر یاد بروبچه های جنگ یادش بخیر یادش بخیر یاد اون… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
راستی آن روز یادت هست؟ آخرین روزی که از کنارم می رفتی؟ روزی که توان جدا شدن از همدیگر را نداشتیم؟ گویی نیرویی قلبهامان را به هم گره زده بود. نمی دانم آن روز حال عجیبی داشتم گرچه کوچک بودم اما هنوز آن بی قراری ها یادم هست. هنوز هم اشک های ملتمسانه و… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
پدر عزيز تر از جانم سلام اميدوارم هر كجا باشي به ياد ما هم باشي .خيلي دلم برايت تنگ شده است و ميخواهم هر چه زودتر شما را ببينم و در آغوش گرمت جاي گيرم. هر چند من تو را نديدم ولي از صميم قلبم تو را دوست دارم دلم مي خواست كه يك بار ديگر تو را مي ديدم و… بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بیمثال حیّ سرمد را تماشا کن در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی بیشتر »
09 اردیبهشت 1397
بیجهت علی اکبر را پیامبر دوباره آل اللّه ننامیدهاند؛ تو بهانه این نسبت را در ظهور عینی او جستوجو میکنی، اما دلیل، در حضور غیبی اوست. چارهای نیست! تو نیز برای یافتن آن نور پشت دریاها، باید در وجود حضرتش غرق شوی! روز جوان مبارک بیشتر »
05 اردیبهشت 1397
گفت: اسكله چه خبر؟ گفتم: «منتظر شماست كه برويد شهيد شويد.» خنديد ، چند قدم جلو رفت، برگشت نگاهي كرد و دوباره رفت. جسدش را كه آوردند گريه ام گرفت. گفتم : من شوخي كردم.» تو چرا شهيد شدي؟! بیشتر »
05 اردیبهشت 1397
تادستش نوشابه فانتا را ديدم، عصباني شدم و گفتم تو دوباره براي من فانتا خريدي؟ چند بار بگم من پپسي مي خورم. عباس خيلي آرام گفت: حالا نمي شود فانتا بخوريد؟ گفتم چرا و اصرار كردم. گفت: كارخانه پپسي براي اسرائيل است. اين جريان براي قبل از انقلاب و دوره… بیشتر »
05 اردیبهشت 1397
قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟ حاجی دیگر نمیخندی …! چه شده آن لبخندهای دائمت؟ حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود …سرت را بالا بگیر… به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟ … راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید… بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
یا حسین! عاشقانت میدانند که تنها با شور حسینی است که میتوان شیرینی ایمان را چشید یا حسین! میآیی و در دیدار آفتابی تو، خلایق قد میکشند؛ اما بلندی مقام تو فراتر از پندار ماست میلاد تو، آغاز صبحی است که در آن، آفتاب به اشتیاق تماشایت پلک میگشاید تا… بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
نام تو را دواى درد است حسین بى یاد تو بین که چهره زرد است حسین عشق تو مرا ز خویش بیگانه نمود بى عشق تو بین که سینه سرد است حسین بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
السلام ای سجده ی نورانی سجاده ها السلام ای هم قبیله با دل افتاده ها السلام ای رنج دیده در زمین کربلا السلام ای دل بریده از همه دلداده ها . . . بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
سلام اى چارمین نور الهى / کلیم وادى طور الهى تو آن شاهى که در بزم مناجات / خدا مىکرد با نامت مباهات تو را سجاده داران مىشناسند / تو را سجده گزاران مىشناسند بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
لبخند علی (علیهالسلام) رنگ میگیرد. فرشتگان، تولد دستانی را جشن میگیرند که قرار است روزی چراغ حماسه را برافروزند. پهلوانی به عالم چشم میگشاید که پهلوانان عالم به نامش اقتدا میکنند. پهلوانی که فرزند مردی است که کوهِ رشادت و جوانمردی است، فرزندِ شیر… بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
شد سرا پا چشم زخم پیـــــــکرش دید زهرا را به بالاے ســـــــرش با زبان حال مےگفتش بتـــــــول مرحبا “عبـــــــاس جان” حجت قبـــــــول… بیشتر »
02 اردیبهشت 1397
ببخش بانو؛ جسارتا اگر بگویم فرشته ای از چادرت آویزان است و آن را سفت گرفته تا از شیطنت های نسیم ، در چادرت موج نیفتد نمیگوئی فلانی دیوانه شده؟. . بیشتر »