آرامش نه عاشق بودن است
نه گرفتن دستی که محرمت نیست…
نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه های چند ثانیه ای…
آرامش حضور خداست وقتی در اوج نبودن ها نابودت نمی کند…
وقتی ناگفته هایت را بی آنکه بگویی می فهمد…
وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس ﮐﻨﯽ و غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری
وقتی مطمئن باشی با او هرگز تنها نخواهی بود…
آرامش یعنی همین تو بی هیچ قید و شرطی خدا را داری…
ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽﺳﺖ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ
ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺷﺎﺩﯼ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻏﻢ ﻣﯽﻧﮕﺮﻡ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯽﺧﻨﺪﻡ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﯾﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﺧﺪﺍﯾﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ
ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ…
چادری که باشی …
باید حیا هم داشته باشی
باید حرمت چادرت را حفظ کنی
باید نشان دهی متفاوتی
باید مرتب و خوش پوش باشی
باید جدا کنی حریمت را
باید به جانت بسته باشد چادرت
کم نیست بانو….تو وارث میراث دختر پیغمبری
بانوی دوست داشتنی قدر خودت را بدان
عرش زیـر پــایـت، برایـت بهشـت می شـود
وقتی کـه
گـآمـ هـایـت را بـا وِقــار روی آن می نهی. . .
و با هر وزشِ چــادرت ؛
عطـرِ ِخـُـدا را در فضـا می پراکنی . . .
بــانو؛ تو و وقـارَت ،
مصـداق ِ ” فَتَبـارکَ اللهُ احسَنَ الخـالقین” ایـد.
من یک دخترم
از نوع چادریش
من خودم را و خدایم را قبول دارم و این برایم از تمام دنیا با ارزش تر است
توی خیابان که راه میروم:
نه نگران پاک شدن خَط خَطی های صورتم هستم
و نه نگران مورد قبول واقع نشدن
تنها دغدغه ام عقب نرفتن چادرم هست و بس.
من یک دختر چادریم
شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار
قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ و بچه های بد شانس هم میخوانم
عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم ، یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه و از سهراب سپهری هم حفظم
پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است !
من یک عالمه دوست و رفیق دارم.
تابستان ها اگر اردوی جهادی میرویم ، اردوهای تفریحی ام نیز هر هفته پا برجاست …
ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم ، هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم.
دعای عهدمان را اگر میخوانیم ، همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ، خطمان هم خوب است ، حرفهای دخترانه مان سرجایش ، شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم ، نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ، سینما هم اگر فیلم خوب داشت ..
کوه هم میرویم ، عکس های یادگاری ، فیلم های پر از خنده و شادی ..
کی گفته ما چادری ها …؟؟؟؟
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و این رفیقان با خدایم ، همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند ، همین هایی که حیاشان را نفروختند