آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…
* چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…
چادرم را محکم میگیرم تا از نفَس های آلوده دوربمانیم…
*
موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…
چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…
*
آنها با چفیه زخم هایشان را می بستند …
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…
*
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند…
من چادرسیاهم را به هر قیمتی می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم
موقع بیرون رفتن در را که می بستم
چادرم سریع از لای در لیز خورد
اگر یک فیزیک دان بود می گفت : شاید به خاطر دافعه ی بار های هم نام است
اگر یک شیمیدان بود می گفت :حتما مربوط به ساختار مولکولی اش است
اما من میدانم چادر مشکی ها از در خاطره ی خوبی ندارند …
آمریکا وانگلیس و…برای شما…… عراق و سوریه و فلسطین برای ما
اصغر برای شما…… همان ده نمکی و حاتمی کیا برای ما
اسکار برای شما…… جشواره عمار برای ما
کنسرت برای شما…… هیئت اباعبدالله و مراسمای حامد زمانی برای ما
شاهین.نجسی.برای شما…… میثم مطیعی و حامدزمانی برای ما
آنجیلینا و جنیفر و جاستین برای شما…… باکری و همت و شیرودی و…برای ما
مدهای روز برای شما…… چادر زهرا (سلام الله علیها ) برای ما
ادکلن دیویدف برای شما…… عطر نرگس و یاس برای ما
اون بچه ژیگولای صورت سه تیغ واسه شما…… اون ریشوهای باریشه واسه ما
امیدرفع تحریم ها برای شما…… خودکفایی و تلاش و غیرت برای ما
سیلوستر استالونه و آرنولد برای شما…… علی خلیلی برای ما
لبخند کِری و اوباما برای شما……
فقط یک لبخند ((((سیدعلی)))) برای ما…
عاشق چادرم هستم…
از آن عاشق هایی که بدون معشوقش میمیرد…
از من دلیل میخواهی برای این عشق…
چادر مادرم (س) کافی نیست…
حرف های مولایم چطور؟
وصیت نامه های شهدا را خوانده ای…
حرف های آن آمریکایی که میگفت…
چادر را که از سر زنانشان بکشیم..
جمهوری اسلامیشان خودش نابودمیشودراشنیده ای…
فکر میکنم دلیل هایم برای عاشقی کافی باشد…
گلزار شهدا که بروی…
عکس هایشان را که ببینی…
وصیت نامه هایشان را که بخوانی…
آن وقت میفهمی ارزش امانتشان را
یادت باشد …
پشتم گرم است…
آری پشتم به آنی گرم است که از نسلِ سادات است …
شجره نامه اش را دیده ام ..
نسب اش برمیگردد به چادر خاکی میان کوچه های تنگ مدینه
نسب اش بر میگردد به چادر خاکی آمیخته به خون حسین(ع)
درصحرای سوزان کربلا
آری همان چادری که تنها پناه طفلان یتیم بود .
آری ! چادر من از نسلِ سادات است …